loading...
مجله ی اینترنتی صلوات
عباس بازدید : 1455 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

حضرت زینبقامت کمان کند که دو تا تیر آخرش

یک دم سپر شوند برای برادرش

 خون عقاب در جگر شیرشان پر است

از نسل جعفرند و علی این دو لشکرش

 این دو ز کودکی فقط آیینه دیده اند

آیینه ای که آه نسازد مکدرش

 واحیرتا که این دو جوانان زینب اند

یا ایستاده تیر دو سر در برابرش؟

 با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند

یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش

 یک دست,گرم اشک گرفتن ز چشم هاش

مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش

 چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر

چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش

 زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت

تا که خدا نکرده مبادا برادرش ...

 زینب همان شکوه که ناموس غیرت است

زینب که در مدینه قرق بود معبرش

 زینب همان که فاطمه از هر نظر شده است

از بس که رفته این همه این زن به مادرش

 زینب همان که زینت بابای خویش بود

در کربلا شدند پسرهاش زیورش

 گفتند عصر واقعه آزاد شد فرات

وقتی گذشته بود دگر آب از سرش

 سید حمید رضا برقعی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 917
  • کل نظرات : 407
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 140
  • آی پی امروز : 70
  • آی پی دیروز : 132
  • بازدید امروز : 109
  • باردید دیروز : 331
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 30
  • بازدید هفته : 982
  • بازدید ماه : 3,152
  • بازدید سال : 71,372
  • بازدید کلی : 7,292,833